بازیهای ترسناک اخیراً دو جنبه مختلف را به خود جلب کردهاند. اولین گروه از بازیبازان فقط به دنبال تجربه ترس هستند و نسبت به کیفیت بازی کمتر حساس هستند. اما گروه دوم ترس را به عنوان یک فرصت برای تجربه هیجانانگیز در کنار دوستان خود میبینند. اما واقعیت این است که ترس برای هر فرد تجربهای منحصر به فرد دارد و احساسات و نگرشهای مختلفی را در افراد به وجود میآورد. بنابراین، تولید یک بازی ترسناک از چند بُعد چالش برانگیز است. توسعهدهندگان معمولاً از روشهای ساده و کلیشهای برای ایجاد ترس در بازیها استفاده میکنند، اما بررسی عمیقتری از این موضوع ضروری است.
Jump Scare و صحنههای تعقیب و گریز با پایانهای خشن و دردناک تکراری شدهاند در بازیهای ویدیویی و فیلمهای سینمایی، از جمله نسخههای قبلی مجموعه Outlast. اما در بازی جدید، Outlast Trials، استودیو Red Barrels تلاش کرده است تا با فرمول جدیدی به بازار بازیهای ترسناک نفوذ کند. آنها ساختار بازی را تغییر داده و آن را به یک بازی آنلاین و گروهی تبدیل کردهاند. این تغییرات باعث شده است که بیشتر از یک بازی ترسناک با عناصر خندهدار روبرو شویم که برای تجربهی گروهی طراحی شده و تجربهای عمیق از ترس را فراهم نمیکند، این نسخه جدید از Outlast ممکن است جاماندگی استودیو را در بازار ترسناکهای گروهی تضمین کند، اما به هیچ وجه نمیتواند نظر علاقهمندان به ترس ریشهای و واقعی را جلب کند.
فرمولی که همیشه در نسخههای قبلی Outlast و حتی Amnesia مورد استفاده قرار میگرفت، به این شکل تعریف میشد که گیمر بدون هیچ امکاناتی در یک محیط قرار میگرفت و باید با رویکردی مخفیانه از دشمنهای موجود دوری میکرد. این فرمول، اگرچه به مدت طولانی مورد استفاده قرار گرفته و تا حدودی از تازگی خود را از دست داده است، هنوز به عنوان یک رویکرد موفق در ژانر ترس شناخته میشود. در بازی Outlast Trials، وضعیت کلی همچنان به همین شکل باقی مانده است، اما تغییرات جزئی فراوانی در آن اعمال شده تا با اثری متفاوت از گذشته روبرو شویم.
اگراز طرفداران Outlast باشید، احتمالاً در ابتدای داستان ایدههایی پیدا میکنید که داستان بازی را متوجه شوید و اهداف برخی از شخصیتها را درک کنید. اما اگر Outlast Trials اولین تجربه شما باشد، رسماً با این موضوع مواجه میشوید که کنترل یک شخصیت را برعهده دارید که در مجموعهای از چالشها و آزمایشهای مختلف قرار میگیرد تا از لحاظ روانی و فیزیکی مورد بررسی قرار گیرد. این توضیح کوتاه به اندازه کافی شما را متوجه هدف نهایی بازی میکند، که شامل شرکت در آزمایشها، زنده ماندن و شاید فرار کردن است.
بازی پر است از نکات ریز داستانی، اما هیچ کدام از آنها در کانون توجه قرار نمیگیرند. در بسیاری از لحظات، بازی سعی میکند شبیه به یک اثر داستانی روایت شود، اما کلیت دیالوگها و توضیحات ارائه شده عملاً یک ظاهرسازی معمولی است که سعی دارد نقش داستانی یکپارچه را ایفا کند.
سازندگان بازی در Outlast Trials به خوبی متوجه شدهاند که داستان در این بازی در اولویت قرار نمیگیرد. آنها یک بازی آنلاین ساختهاند که به شکل چند نفره و در بازههای زمانی کوتاه مدت تجربه شود. بعد از طی کردن بخش آموزشی، گیمر وارد یک مرکز تحقیقاتی میشود و تعدادی چالش در قالب چند مرحله ثابت پیش روی شما قرار میگیرد. بازی از چند مرحله بزرگ تشکیل شده است که هر کدام میزبان تعدادی ماموریت مختلف هستند. این ماموریتها تا حد زیادی از دید طراحی مراحل به یکدیگر شباهت دارند و تنها از نظر هدف نهایی متفاوت هستند. این مسئله باعث میشود که با گذراندن زمان، بازی به تکرار افتاده و مدام خود را در یک چرخهی تکراری پیدا کنید.
در هر مرحله، شما با موانعی روبرو میشوید که باید راه حلهایی برای پشت سر گذاشتن آنها در بخشهای دیگر محیط پیدا کنید. به عنوان مثال، در بخشی از بازی به شما وظیفه داده میشود که چند کلید را پیدا کنید که هر کدام نماد خاصی دارند. در نقاط مختلف محیط، این کلیدها بر روی بدنهای بیجانی قرار دارند که هر کدام روی بدن خود نماد خاصی را دارند. شما باید موارد مورد نظر خود را که در کنار درب مورد نظر به نمایش در میآیند، پیدا کرده و کلید را از بدن جنازهها خارج کنید. این فرایند به ظاهر ساده است، اما با دشمنهای مختلفی روبرو میشوید که آن را با چالشهایی همراه میکنند.
همانطور که ذکر شد، در Outlast Trials خبری از اسلحه یا وسیلهای برای مبارزه با دشمنها نیست و باید مدام از دست آنها فرار کنید. بخشهای مختلف محیط بازی با تلههای صدایی همراه شدهاند تا موقعیت شما به درستی مخفی بماند و بتوانید از دست دشمنها فرار کنید و هدف نهایی را انجام دهید. این جریان کلیت گیمپلی بازی را شکل میدهد، که در ابتدا جذابیتهای بسیاری را دارد، اما در طولانی مدت به واسطه ثابت بودن محیطها، هیجان اولیه خود را از دست میدهد. به شکل کلی، در این بخش شاهد یک جریان موش و گربه هستیم که دشمنها شما را دیده و باید از دست آنها فرار کنید، در نقاطی مختصر مخفی شوید و با استفاده از منابع موجود، سلامتی خود را بازیابی یا شارژ دوربین دید در شب خود را پر کنید. هرچند در ابتدا دنبال کردن این فرایند میتواند آدرنالین زیادی را وارد بدن شما کند، اما وقتی با الگوهای هوش مصنوعی و محیط بازی آشنا میشوید، عملاً تبدیل به یکی از بزرگترین نقاط ضعف بازی میشود. هوش مصنوعی دشمنها در بسیاری از مواقع به درستی کار خود را انجام نمیدهند و مشکلات زیادی را برای گیمپلی بازی ایجاد میکنند. بارها پیش میآید که با فاصله بسیار
زیاد و خارج از دید دشمنها در نقطهای مخفی میشوید، اما هوش مصنوعی به طور ناگهانی تصمیم میگیرد که راحتتر از همیشه شما را پیدا کند. در مقابل، مواقعی وجود دارد که طی آنها مشخصاً هوش مصنوعی دشمنها شما را مشاهده کرده و در تعقیبتان قرار میگیرد، اما به طور ناگهانی در مسیریابی مشکل دارد یا در مقابل شما متوقف میشود و هیچکاری انجام نمیدهد. با اینکه سازندگان بازی توانستهاند رفتارهای متنوعی را برای انواع مختلف دشمنها طراحی کنند، اما زمانی که به دقت آنها را مورد بررسی قرار میدهید، متوجه میشوید که در انتها فرق آنچنانی بین آنها وجود ندارد و همان عملکرد همیشگی را بایستی از خود به نمایش در آورید.
همانطور که توضیح داده شد، بازی Outlast Trials به عنوان یک بازی آنلاین طراحی شده است با هدف دوام طولانیمدت در بازار. به همین دلیل، قابلیتهای جانبی به شخصیت اصلی اضافه شدهاند که گیمر میتواند از آنها انتخاب کرده و یکی را با خود به جریان بازی بیاورد. این قابلیتهای جانبی، که امکان چندبار استفاده از آنها در فواصل زمانی مشخصی را دارند، به گیمر در جریان تعقیب و گریزها کمک میکنند. برخی از این قابلیتهای جانبی حتی به کمک هم تیمیهای شما هم آمده و فرصتی را ایجاد میکنند که تمرکز بیشتری را در کار گروهی ببینید.
اما در سمت دیگر ماجرا، تمام قابلیتهای آنلاین بازی به یک فروشگاه خلاصه میشوند که آیتمهای ظاهری مختلفی را در اختیارتان قرار میدهند و خاصیت دیگری به همراه ندارند. اما بزرگترین عاملی که باعث موفقیت یک اثر آنلاین میشود، دوام طولانی مدت آن و وجود محتوای کافی است. در حال حاضر، Outlast Trials با ضعفهای جدی در این زمینه روبرو است. با این حال، بازی نسبت به نسخه Early Access، محتوای بیشتری را ارائه میدهد، اما هنوز نمیتوان پیشبینی کرد که آیا برای بیش از 20 ساعت، ساخته Red Barrels مخاطبها را سرگرم خواهد کرد یا خیر.
این مسئله میتواند به سرعت تاثیر خود را با ریزش شدید مخاطبها نشان دهد. با این حال، در حال حاضر نمیتوان درباره چنین موضوعاتی قضاوت نهایی کرد و برای بازیهایی مانند Outlast Trials که بازیهای آنلاین هستند، زمان پاسخگوی بسیاری از سوالات مطرح شده است.
بدون شک، بزرگترین نقطه قوت Outlast Trials به کیفیت ارائه آن ارتباط پیدا میکند. از دید گرافیک فنی، طراحی محیطها، جزئیات حاضر در آنها و کیفیت کلی شخصیتها، این بازی بهترین نتیجهای است که تاکنون Red Barrels به عنوان خروجیهای خود ارائه کرده است. همه چیز از دید گرافیکی در این بازی جلوهای باکیفیت داشته و باعث میشود که به خوبی حس حضور در محیطهایی عجیب و غریب را تجربه کنید.
از پاسگاه پلیسی که حالا جولانگاه دیوانههایی زنجیری شده تا بیمارستانهای آلوده در تمامی نقاط خود، هر محیطی که در بازی حضور دارد، با جزئیات و طراحیهای منحصر به فرد خود، جذابیت خاصی را به بازی اضافه میکند. دشمنهایی که در برابر گیمر قرار میگیرند، نیز طراحیهای منحصر به فردی دارند و هرکدام شخصیت متفاوت خود را به خوبی نشان میدهند.
همچنین، صداها در جریان گیمپلی نقش بسیار مهمی را ایفا میکنند و با استفاده از آنها میتوانید برای حضورتان در جریان هر مرحله، نقشهای متفاوت را آماده کنید.
به شکل کلی، سازندگان Outlast Trials تمرکز زیادی روی ارائه بازی داشتهاند و ساخته خود را با لحظات به شدت خشن و جذابی همراه کردهاند که همواره تازگی داشته و میتواند هر گیمری را شوکه کند.
اما با این همه نقاط قوت، Outlast Trials به جایی که فراتر از یک نسخه جانبی بروید، نمیرسد. هوش مصنوعی ضعیف و محتوای کم، باعث میشود که تجربه بازی کمی تکراری به نظر برسد و از جذابیت آن کاسته شود.