هنگامی که به تاریخچه ژانر ترس و بقا نگاه می‌کنیم، عناوین مختلفی را می‌توانیم نام ببریم که هر کدام در زمان خود تاثیرات مختلفی روی این سبک گذاشته و این ژانر را در مسیر رشد یک قدم جلو برده‌اند. اما در این میان عنوانی است که تاثیر آن در ژانر ترس و بقا نه تنها یک قدم بلکه باعث شده تا استانداردهای جدیدی به این سبک اضافه شده و اساسا می‌توانیم بگوییم که این عنوان توانسته مسیری جدید و مدرن را پیش روی ژانر ترس و بقا قرار دهد. تاثیری که باعث شد به دنبال آن عناوین بزرگ و متحول کننده‌ای در این ژانر معرفی شوند.

تاریخ ژانر ترس و بقا را به نقطه‌ای تازه و مدرن هدایت کرد، عنوانی نیست جز بازی Alone in the Dark که در سال 1992 اولین بار منتشر شد. این بازی بلافاصله به توجه منتقدین و طرفداران بازی‌های ویدئویی برخورد و تاثیری چندان قابل انکار در این ژانر داشت. توانست به قدری بزرگ و قابل لمس باشد که تا به امروز چندین نسخه از این مجموعه ساخته شده است و با وجود فراز و نشیب‌های فروان، همچنان طرفداران خود را حفظ کرده است.

پس از گذشت هفت سال از آخرین نسخه از این مجموعه، استودیوی Pieces Interactive با گردآوری تیمی از افراد ماهر در این زمینه، دور هم جمع شده‌اند تا یک نسخه ریبوت یا بازسازی شده از قسمت اول را با همان نامِ Alone in the Dark ساخته و توسعه دهند. این تصمیم نشان دهنده اهمیت و تأثیر بازی اصلی Alone in the Dark بر روی این ژانر است. با بررسی جدیدترین نسخه از بازی Alone in the Dark ما را همراهی کنید تا از جزئیات بیشتری در مورد این اثر بیان کنیم.

بازی Alone in the Dark، یک اکشن ماجراجویی در ژانر ترس و بقا است که توسط استودیوی Pieces Interactive ساخته و منتشر شده است. سری بازی‌های Alone in the Dark در طول تاریخ خود با فراز و نشیب‌های زیادی روبرو شده است. اولین قسمت این سری، که در سال 1992 منتشر شد، توانست توجه منتقدین و بازی‌بازان را به خود جلب کند و تاثیر بسزایی در ژانر ترس و بقا داشت.

با افزایش شمار قسمت‌های بعدی، متأسفانه هیچکدام از آنها نتوانست کیفیت و موفقیت قسمت اول را تکرار کنند. نسخه‌های دوم و سوم بیشتر از آنکه ترسناک باشند، به سمت اکشن روی آمدند و این امر باعث شد مسیر بازی از اولویت اصلی خود یعنی ترس و وحشت دور شود. با ظهور سری بازی‌هایی همچون رزیدنت ایول و سایلنت‌هیل، Alone in the Dark بیشتر از قبل در تاریکی فرو رفت و نتوانست با موفقیت‌های این دو بازی رقابت کند.

از آن زمان تا سال 2022، تلاش‌های مختلفی برای احیای این مجموعه صورت گرفت اما هیچکدام به اندازه کافی موفق نبودند و بازی‌های تولید شده کیفیت مطلوبی نداشتند. در نهایت، استودیوی Pieces Interactive اعلام کرد که با استفاده از تیمی متخصص در زمینه ترس و وحشت، قصد دارند یک نسخه ریبوت یا بازسازی از نسخه اول را تولید و عرضه کنند. حضور افراد برجسته‌ای همچون «مایکل هدبرگ» و «گای دیویس» در تولید این بازی، انتظارات طرفداران را بالا برده و آنها را برای تجربه یک بازی فوق‌العاده هیجان‌انگیز به انتظار انداخته است.

در نسخه 2024 از بازی “Alone in the Dark”، یک تلاش برای ریبوت یا بازسازی این مجموعه صورت گرفته است، با امید به احیای این فرهنگ و ژانر مورد علاقه‌ی طرفداران. داستان این نسخه در اوایل دهه 1920 جریان دارد و با داستان “امیلی هارتوود” و کارآگاه “ادوارد کارنبی” آغاز می‌شود که برای ملاقات با عموی امیلی، “جرمی هارتوود”، به یک عمارت بزرگ می‌روند.

اخبار متضاد درباره‌ی وضعیت جسمی و روحی جرمی به امیلی می‌رسد و به نظر می‌رسد که او به خودکشی مشغول است. امیلی و ادوارد کارنبی، با شنیدن این اخبار، تصمیم به سفر به عمارت جرمی در مکانی دورافتاده می‌گیرند. اما همه چیز به طور ناگهانی تغییر می‌کند زمانی که شخصیت‌های جدید و مرموز به صحنه ظاهر می‌شوند و رویدادهای غیرمنتظره‌ای رخ می‌دهد که تمامی شخصیت‌ها را درگیر می‌کند.

این داستان جدید امکان ایجاد یک تجربه جذاب و ترسناک را برای بازیکنان ارائه می‌دهد، ولی بازیکنان باید صبر و حوصله داشته باشند تا نگاهی نزدیک‌تر به طرح و اجرای این اثر جدید بیندازند و ببینند که آیا این بازی توانسته است ارزش ریبوت و بازسازی شدن را داشته باشد یا خیر.

در نسخه جدید از بازی Alone in the Dark، امکان انتخاب بین دو شخصیت اصلی، یعنی امیلی و کارآگاه کارنبی، یکی از جنبه‌های مثبت است که توجه بازیکنان را به خود جلب می‌کند. اما متأسفانه، این نکته مثبت تنها یکی از کمترین نکات مثبت این نسخه از بازی به حساب می‌آید.

در حالی که اتمسفر سرد و خشک بازی می‌توانست برای ایجاد ترس و هیجان مؤثر باشد، اما داستان کند و بی‌رمقی شروع می‌شود و به طور کلی به یک نتیجه مناسب نمی‌رسد. شخصیت‌ها اغلب بی‌معنی و سطحی عمل می‌کنند و دیالوگ‌ها نیز کیفیت مطلوبی ندارند. شخصیت اصلی داستان نیز به نظر می‌رسد که در میان گیجی و تنهایی گم شده و هیچ توجه ویژه‌ای به توضیح یا توسعه کاراکتری خود ندارد.

اطلاعات و سرنخ‌هایی که در طول بازی ارائه می‌شود، بیشتر یادآوری فیلم‌های درجه سوم هالیوودی می‌باشد و به‌طور کلی به موفقیت یک اثر ترسناک و وحشتناک کمک نمی‌کند. همچنین، محتوای این سرنخ‌ها و اطلاعات گاهی ناکافی و بی‌معنی هستند و تنها به زمینه‌ی داستانی اثر اضافه می‌کنند بدون اینکه به‌وضوح به توسعه داستان کمک کنند.

سعی تیم سازنده در الگوبرداری از سری بازی‌های Resident Evil به‌جای ایجاد یک تجربه نوآورانه و جذاب، منجر به ناموفقیت و ناکارآمدی در ارائه داستان می‌شود. توییست‌های داستانی نیز به‌جای ایجاد شوک و هیجان، به‌طور غیرمنتظره و مسخره به‌طوری که بازیکن را از واقعیت خود خارج کنند، عمل می‌کنند.

 

به‌طور کلی، نسخه جدید از بازی Alone in the Dark، اگرچه دارای برخی نکات مثبت است، اما نتوانسته است به‌طور کامل نیازهای بازیکنان را برآورده کند و توانایی ارائه یک تجربه جذاب و متفاوت را نشان دهد.

مشکلات بازی Alone in the Dark نه تنها به حال داستان محدود نمی‌شود، بلکه به طراحی سیستم مبارزات و دشمنان نیز شامل می‌شود. دشمنان و هیولاهای بازی به طرزی ضعیف و غیرجذاب طراحی شده‌اند و در برخی مواقع حتی خنده‌دار به نظر می‌آیند. طراحی آنها نه تنها از نظر ظاهری جذاب نیست بلکه از نظر تاثیرگذاری بر روی گیم‌پلی هم ناکام است. دشمنان به شکلی طراحی شده‌اند که تنوع آنها مشخص نمی‌شود و تفاوت چشمگیری بین آنها وجود ندارد. همه آنها تنها با یک روش و با یک قلق آسیب‌پذیر هستند و به راحتی از بین می‌روند. این کار باعث می‌شود تا چالش‌ها و تجربه‌ی بازی برای بازیکن پوچ و بی‌اهمیت باشد و بازی به کیفیت و کارایی خود از دست بدهد.

در این حالت، Alone in the Dark که به عنوان یک اثر ژانر ترس و وحشت شناخته می‌شود، از محبوبیت و جذابیت خود کاسته می‌شود. این انتظار برای تجربه‌ی هولناک و ترسناک در بازی متأسفانه به وقوع نمی‌پیوندد و به جای آن، یک تجربه‌ی پوچ و ناکارامد ارائه می‌شود. به طور کلی، مشکلات بازی Alone in the Dark از جمله سیستم مبارزات ضعیف و طراحی دشمنان ناکارآمد، آن را به یک بازی ناقص و ناموفق تبدیل کرده‌اند و از ارائه‌ی یک تجربه‌ی بی‌نظیر و جذاب در ژانر ترس و وحشت دور می‌نگراند.

مشکلات بازی Alone in the Dark نه تنها به داستان و طراحی دشمنان محدود نمی‌شود، بلکه به سیستم مبارزات نیز گسترده‌تر است. این بازی تلاش می‌کند تا اصول کلاسیک ژانر وحشت را اجرا کند اما در سیستم مبارزات خود دچار مشکلات جدی شده است.

از آنجایی که مهمات محدودی در اختیار بازیکن قرار می‌گیرد، استفاده از سلاح‌های سرد در نبردهای تن به تن ترجیح داده می‌شود. این بازی تنوعی از سلاح‌های سرد ارائه می‌دهد که می‌توان از آنها برای مقابله با دشمنان استفاده کرد، اما سیستم مبارزات به گونه‌ای طراحی شده که ارتباط بازیکن با دشمنان ناقص است. زاویه دوربین و کنترل میدان از دست بازیکن خارج می‌شود و این امر موجب می‌شود که مبارزات به دشواری قابل انجام باشند.

با این حال، بخش ماجراجویی بازی به خوبی اصول کلاسیک ژانر وحشت را پیاده کرده است. با توجه به محیط بزرگ عمارت هارتوود، بخش ماجراجویی بازی قابل توجهی دارد. معماها و پازل‌ها که در سراسر محیط بازی پراکنده شده‌اند، تجربه‌ی جذابی را برای بازیکن ارائه می‌دهند و این امر بازی را برای بازیکنان جذاب و لذت بخش می‌کند.

گرافیک بازی Alone in the Dark به عنوان یک نکته مثبت مورد توجه قرار می‌گیرد. عمارت هارتوود با جزئیات و زیبایی طراحی شده است و محیط‌ها از لحاظ بصری جذابیت دارند. استفاده از نور، سایه و مه در برخی از صحنه‌ها باعث می‌شود که بازی به نظر زیبا و چشم‌نواز بیاید. بخش‌هایی که دارای پوشش گیاهی هستند به طراحی زیبا‌تری دست یافته‌اند و این باعث ایجاد حس بهتری برای بازیکن می‌شود.

اما از طرفی، در بعضی از جنبه‌های فنی، بازی نمره قابل قبولی نمی‌گیرد. برخی از صحنه‌ها و مکان‌ها گرافیک قدیمی و کهنه‌ای دارند که می‌تواند بازیکن را به دو نسل پیشین بازگرداند. همچنین، کیفیت برخی از بافت‌ها و جزئیات در نزدیکی نشانه‌هایی از کیفیت پایین دارند.

در مورد انیمیشن‌های شخصیت‌ها و دشمنان، مشکلات واضحی وجود دارد. انیمیشن‌های حرکتی افتضاح و ضعیف بوده و کاراکترها کمترین جزئیات حرکتی را نشان می‌دهند. این مسئله می‌تواند تجربه بازی را برای بازیکن کاهش دهد و از جذابیت بازی کاسته شود.

متأسفانه، از لحاظ موسیقی و صداگذاری، بازی Alone in the Dark نتوانسته است به میزان قابل قبولی مانور بدهد. در گذشته، موزیک و قطعات موسیقی زیبا و به یادماندنی از این عنوان شناخته می‌شدند، اما در نسخه 2024، این بخش از بازی به نظر ضعیف و کم‌کیفیت می‌آید. همچنین، صداگذاری شخصیت‌ها نیز از کیفیت مناسبی برخوردار نیست و انطباق بین لیپ‌سینک و دیالوگ‌ها دچار مشکلاتی است. دوبله‌ها نیز به کیفیت مناسبی دست یافته نشده‌اند و با استانداردهای یک بازی از سال 2024 مطابقت ندارند.

با این‌حال، از یک فرانچایز مثل Alone in the Dark انتظار لحظاتی وحشتناک و با ملودی‌هایی ترسناک داریم، که متأسفانه در این نسخه محقق نشده است. با وجود تلاش استودیو Pieces Interactive برای احیای این مجموعه، نقاط ضعف بسیاری در بازی وجود دارد که آن را به یک اثر ناقص تبدیل کرده‌اند. اگرچه ممکن بود با رفع این نقاط ضعف، نسخه‌ای قابل قبول‌تر ارائه داده شود، اما به نظر می‌رسد که Alone in the Dark برای همیشه به شکلی طلسم شده است که نتوانسته است از آن خارج شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *