امسال شاهد عرضه تعدادی از بهترین بازیهای سالهای اخیر بودیم و سال ۲۰۲۳ یکی از بهترین سالها جهت تجربه بازیهای ویدیویی بود اما در عین حال برخی از بدترین بازیهای سالهای اخیر هم امسال منتشر شدند. بازیهایی که از نام و نشان خوبی هم برخوردار بودند اما بیشتر سعی داشتند تا با استفاده از نام خود به درآمد بیشتری برسند که در این زمینه موفق ظاهر نشدند. در ادامه نگاهی داریم به بدترین بازی های سال ۲۰۲۳، با پاژیک همراه باشید.
Skull Island: Rise of Kong
همانطور که ساخت یک بازی خوب کار سختی است، ساخت یک بازی بد نیز کار آسانی نیست و حداقل باید از سازندگان بازی Skull Island: Rise of Kong تمجید کرد. این عنوان تمام تلاش خود را کرده است تا به یکی از بدترین عناوین تاریخ تبدیل شود و باید اعتراف کرد که تا حد زیادی در این زمینه موفق بوده است. از گیمپلی ابتدایی و ساده گرفته تا انیمیشنهای مضحک، لول دیزاین فاجعه، کنترل ناکارآمد و گرافیکی که گویا از دوران نسل پنجم و اولین بازیهای کنسول پلیاستیشن ۱ در سال ۲۰۲۳ عرضه شده است، همه به شدت دچار مشکلات بودهاند. داستان بازی نیز هیچ نکته خاصی را در بر ندارد و گویا سازندگان از یکی از مستندهای حیات وحش برای نوشتن پلان کلی داستان الهام گرفتهاند. در این بازی، ما در نقش کینگ کونگ برای بقا در جزیره Skull Island حضور داریم.
بازی Skull Island: Rise of Kong تنها در مدت یک سال توسعه یافته و با توجه به گزارشات، کمتر از ۲۰ نفر برای توسعه آن مشارکت داشتهاند.
The walking dead: destinies
احتمالاً ایده ساخت The Walking Dead: Destinies همان چیزی بود که طرفداران سریال واکینگ دد رویای تجربه آن را در قالب یک بازی ویدئویی داشتند. عنوانی که به مخاطبان اجازه میدهد تا سرنوشت شخصیتهای داخل سریال را به شکل دلخواه تغییر دهند و از مرگ آنها جلوگیری کنند. با این حال، سازندگان بازی The Walking Dead: Destinies به خوبی نشان دادند که تنها داشتن یک ایده خوب برای ساخت بازی کافی نیست و به راحتی میتوان این ایده خوب را برای ساخت یکی از بدترین بازیهای سال به کار برد. The Walking Dead: Destinies یک عنوان به شدت سطحی، کوتاه و بدون ارزش بوده که تنها در ۵ ساعت قصد دارد کل وقایع سریال والکینگ دد را بدون هیچ منطق داستانی به تصویر بکشد. صحنههای جذاب سریال مانند مبارزهی ریک و شین، در این بازی به نبردهای فرساینده و اعصابخوردکن تبدیل شدهاند که در آن باید هزاران قشنگ اسلحه را برای پیروزی استفاده کنید. البته در این عنوان، دشمن اصلی گیمر باگها و لگهای فراوان در کنترل بازی محسوب میشوند تا کاملکننده تجربهی فاجعه بازی باشند.
The Lord of the Rings – Gollum
ارباب حلقهها و دنیایی که تالکین خلق کرده به قدری غنی هستند که بتوان دهها فیلم و بازی متفاوت و جذاب با استفاده از آنها ساخت. با این اوصاف، کمتر کسی فکرش را میکرد که روزی کسی پیدا شود تا به دنبال شخصیت گلوم برود و یک بازی از روی او بسازد. اما استودیو Daedalic نشان داد که هیچ چیز غیر ممکنی وجود ندارد و آنها با ساخت The Lord of the Rings – Gollum به این تلاش پرداختند. تقریباً از همان زمان معرفی، سرنوشت بازی مشخص بود، اما کمتر کسی فکر میکرد محصول نهایی به یک فاجعه تمام و کمال تبدیل شود. از طراحی مضحک چهره شخصیت گلوم گرفته تا گیمپلی به شدت تکراری، هوش مصنوعی فاجعه و گرافیکی که به طور قابل توجهی منسوخ شده بود، همه این موارد موجب شکست بازی نقش بسازی شدند. حتی در زمینه داستان هم عنوان The Lord of the Rings – Gollum نتوانست حرفی برای گفتن داشته باشد و در نهایت با شکست کاملی همراه بود. البته شاید بتوان گفت تنها نکته مثبت این ماجرا این بود که استودیو Daedalic تصمیم گرفت که بعد از آن کلا از ساخت و توسعه بازی کنار برود و تنها در نقش یک ناشر به کار خود ادامه دهد.
Quantum Error
کوانتوم ارور از آن دست بازیهایی است که به نظر میرسد سازندگان تازهکارش، یعنی استودیو Teamkill Media، به شدت سعی کردهاند که این عنوان همه چیز داشته باشد، اما در همه بخشها به یک شکست تمام عیار تبدیل میشود. این عنوان درگیر حواشی مختلف شد و هر روز شاهد مصاحبههای سازندگان آن در خصوص بازی بودیم. کوانتوم ارور قرار بود با استفاده از موتور گرافیکی آنریل ۵، عنوانی چشمنواز از لحاظ بصری و یک عنوان کامل در بخشهای گیمپلی و داستان باشد، اما محصول نهایی نتوانسته در هیچ کدام از این بخشها وعدههای خود را عملی کند. بخشهای ترسناک به شدت سطحی و قابل پیشبینی هستند و در بخش گیمپلی هم با یک عنوان ناقص روبهرو هستیم. شاید بتوان گفت تنها زمانی که بازی ما را در نقش یک آتشنشان قرار میدهد، کمی بتوان با آن سرگرم شد. اگر این عنوان با نام شبیهساز آتشنشانی عرضه شده بود و سازندگان زمان کمتری را برای مصاحبه و حاشیههای کنسولوارز میکردند، قطعاً نتیجه بهتری برای بازی داشت و بازخوردهای به شدت بهتری را دریافت میکرد.
The last hope
متأسفانه، مشاهده محتوایی که قرار دادید مشکلات حق تکثیر را دارد و نمیتوانم به آن پاسخ دهم. اما در مورد ایدهی تجربه عنوان The Last of Us بر روی کنسول Nintendo Switch، این امر میتوانست تجربه جالبی برای علاقمندان به این بازی باشد. اگرچه قابلیت فنی و سختافزاری کنسولهای مختلف ممکن است تفاوتهایی داشته باشند، اما تجربه بازی که از آن لذت میبریم میتواند بسیار مهم باشد. اما نکته مهم این است که اگر یک استودیو میخواست بازی مشابهی توسعه دهد، بهتر است از ایدههای اصلی و خلاقانه خود استفاده کند تا از انتقادها و اتهاماتی که در مورد استفاده نامناسب از محتوای دیگران مطرح میشود، جلوگیری کند.
گری هیل عنوانی است که در ژانر ترسناک منتشر شده اما عملاً خودش پایهگذار ژانر کمدی در دنیای بازیهای ویدئویی محسوب میشود. این عنوان مضحک و ضعیفی است که تنها به لطف دیالوگها و ویس اکتینگ به شدت احمقانه و طراحی عجیب موجودات فضاییاش میتواند موجب خنده مخاطبان شود. گویا ایده ترسناک بودن برای سازندگان این عنوان به نحو دیگری تعریف شده و آنها هیچ درک درستی از یک عنوان ترسناک ندارند. علاوه بر آن، بازی گری هیل با ارائه یک داستان بیمنطق و ضعیف حتی در این زمینه یک شکست محسوب میشود. شاید تنها بتوان بازی را در زمینه بصری مورد قبول قلمداد کرد، اما آن هم با وجود باگها و مشکلات فنی، در نهایت نمره قابل قبولی را دریافت نمیکند.
Redfall
شاید اگر هر استودیویی غیر از آرکین وظیفه ساخت بازی Redfall را برعهده داشت، این عنوان در لیست بدترین بازیهای سال قرار نمیگرفت. اما وقتی صحبت از سازندگان عناوین درخشانی مثل دیزآنرد، Deathloop و پری میکنیم، به صورت ناخواسته انتظاراتمان از ساخته این استودیو بالا میرود. متاسفانه، رد فال به هیچ عنوان نتوانست انتظارات طرفداران استودیو آرکین را برآورده کند و در مجموع با عنوان متوسط و یا حتی بد در خیلی از زمینهها همراه بودیم. هوش مصنوعی ضعیف، داستان آبکی و مبارزات تکراری در کنار مجموعه عظیمی از باگها و مشکلات فنی مواردی بودند که عنوان Redfall با آنها دست و پنجه نرم میکرد. حتی طراحی Immersive Sim مراحل که به عنوان امضا ارکین شناخته میشد، نتوانست از شکست این عنوان جلوگیری کند. البته باید گفت بازی Redfall در حال حاضر به شدت وضعیت بهتری دارد. اخیراً آپدیت جدیدی برای آن منتشر شده که اکثر مشکلات فنی آن را رفع میکند، اما بر هر حال این عنوان همچنان با استاندارد عناوین آرکین فرسنگها فاصله دارد.